ارامشی میخواهم که...
تو باشی و من...
در کنار هم...
تو سکوت کنی و من هم گوش کنم...
و من ارام بگویم دوستت دارم...
و تو بگویی من هم...
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
یـه وقـتـایی مـیـرسـه
کــه نـه یـادش آرومـت میــکــنــه
نــه عـکـسـش
فـقــــــط بـــایــد خـودش بــاشــه
فـقـط خــــــــــــودش
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
حس بودنت قشنگ ترین حس دنیاست
تو که باشی...
هر روز را...نه...
هر ثانیه را عشق است...!!
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
برچسبها: نویسنده:mojtaba,
حالی که پریشان است !
احتیاج به آرامش دارد ؛
نه سرزنش ....
کاش می فهمیدند ... !!!
یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن ... !
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم ... !
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده ,
راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره ... !
همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون ... !
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش میگیرن تا از ... !
... ... اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن ... !
اینایی که همیشه میخندن ... !
اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن ... !
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن ... !
اینا فرشته ان ... !
تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه , اذیتشون نکنین ... !
تنهاشون نذارین ؛ داغون میشن....
من و خیال تو باز به هم رسیده ایم
سر در آغوش هم
بغضی گنگ
هق هق هایی بی صدا
دقیقه هایی زرد ...
كاش می دانستی خیال تو در این سوی تنهایی
با من چه می كند...
من از این تنهایی
از این که دیر می آیی
از این که روزی به من بگویی
تو به من نمی آیی
می ترسم....
چرا نمی دانی تو
چگونه بی تو زمان میگذرد
بارها این را از خودم می پرسم
من می ترسم...می ترسم...
چه جوری میشه فراموشش کرد
وقتی اسمش پسوورد گوشیته ؟!
تو سنگی!
و من یک تکه شیشه!
"سنگ بودن تو" شاید که شوخی باشد
"ولی شکستن من"
جدی است!
که تو رو با همه ی دیوونگیت و خل بازیات قبول داشته باشه
و تو رو به همه نشون بده و بگه:
این دیوونه خل..... عشق و جیگر منه!!
کوچه ها را بلد شدم
خیابان ها را بلد شدم
ماشین ها را .... مغازه ها را ....
ولی هنوز میانه آدم ها گم می شوم
نمی دانم چرا آدم ها اینقدر پیچ در پیچند...
وقتی میرفتم: گفت کجا؟
گفتم به درک.
گفت به درک،
و اینچنین ما در اوج تفاهم از هم جدا شدیم...
آدم حق دارد گاهی " کم بیاورد " !
اما حق ندارد برای کسی که دوستش دارد " کم بگذارد " !
آرامــش یــعنی ؛
هر وقــت قهــر کردی ،
مطمئـن باشی بجـز تــو ، هیچکــس جاتو نمیگــیره...
شهر از بالا زیباست ؛
و آدم ها از دور جذاب ...
فاصله مناسب رو حفظ کنیم
تا دوست داشتنی بمونیم ....!!!
صدا می کنم تو را
این جان که می گویی
...
فقط رفت
بدون کلامی که بوی اشک دهد …
وقتی چشمـانم را روی هم می گذارم
خواب مـرا نمی بـرد
تـــو را می آورد !
از میانــ فرسنگ ها
شب که میشود
یادت درآغوشم میگیرد
...
تو را هَرگِز آرِزو نَخواهَم کرد،
هَرگـــِـــــز …
چون مَحال میشَوی مِثل همِه آرزوهایَم !
کاش یکی پیدا میشد
که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ،
به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛
بغلت کنه و بگه “گریه کن” …
تقصیر تونیست
مقصر معلم دستور زبان فارسی بود
که به من نگفت
"من" باهر "تویی" "ما" نمیشود!
مغز استخون آدمو نمیسوزونه که...
اطرافیانت بهت بگن:
اگــــه دوستت داشت نـــمیرفــت ...
خدایا ....
خیلی ها دلمو شکستن ؛ دیگه تحمل ندارم !
شب بیا باهم بریم سراغشون ....
من نشونت میدم ؛
تو ببخششون ... !!!
دیر آمدی ؛
بودنم در حسرت خواستنت تمام شد …
خیلی وقته که برای دیدن تو ،
اول باید چشمهایم را ببندم …
ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی
غذایت را سرد می خوری ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام!
لباسهایت دیگر به تو نمی آیند، همه را قیچی می زنی!
ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی!
شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد!
تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست…
روزهای من اینگونه و شبهایم اصلاً نمیگذرد.